سبک مدیریت رهبران، تأثیر بهسزایی در موفقیت کسبوکارها دارد. یک رهبر قوی به تیم خود الهام میبخشد، سطوح بالایی از وفاداری ایجاد میکند و در راستای تحقق اهداف کسبوکار گام برمیدارد. اما چه عواملی باعث میشوند یک سبک موثرتر از دیگری باشد؟ آیا این موضوع به فرهنگ سازمانی بستگی دارد؟ آنچه در یک موقعیت نتیجه خوبی را حاصل میکند، ممکن است در یک موقعیت دیگر نتایج فاجعهباری داشته باشد. با این حال، درک سبک رهبری و قدردانی از نقاط قوت و ضعف آن، این فرصت را برای شما فراهم میکند تا اثربخشی آن را در محیط کسبوکار خود ارزیابی کنید.
سبک مدیریت چیست و چرا اهمیت دارد؟
سبک رهبری یا مدیریت، نحوه اعمال اختیارات مدیر برای اطمینان از دستیابی به اهداف است. به این معنی که چگونه یک مدیر، حجم کاری را در محدوده مسئولیت خود برنامهریزی و سازماندهی میکند و چگونه با تیم خود ارتباط برقرار میکند و آن را مدیریت میکند. اما این فقط به کاری که مدیران انجام میدهند، مربوط نیست؛ زیرا مؤلفههای کلیدی یک روش مدیریتی نیز از نگرش و رفتاری که آنها اتخاذ میکنند، ناشی میشود.
در گذشته این تصور وجود داشت که یک روش مدیریت کلیدی وجود دارد که بدون توجه به سایر عوامل، به بهترین نتایج منجر میشود. سپس فرماندهی و کنترل به عنوان مؤثرترین راه برای مدیریت گروهی از کارمندان، با تأکید قطعی بر چماق به جای هویج در نظر گرفته شد. خوشبختانه اکنون این معادلات تغییر کرده و صاحبنظران معتقدند که یک سبک مشارکتی، به نتایج بهتری برای کسبوکار خواهد رسید. واضح است که هیچ روش مدیریتی برای همه موقعیتها مناسب نیست، بلکه مدیر باید رویکردی را بیابد که برای سازمان مناسب باشد و این رویکرد را باید با توجه به فرهنگ سازمان، نوع وظایفی که باید انجام شود و انتظارات اعضای تیم تنظیم کنند.
مدیریت نادرست به همه آسیب میرساند
بسیاری از کارمندان به دلیل دانش فنی و تجربه (و نه به دلیل مهارتهای رهبری) به سمت مدیریت ارتقا مییابند. ناگهان از آنها انتظار میرود که یک تیم را مدیریت و ارزیابی و موقعیتهای چالشبرانگیز را مدیریت کنند؛ در حالی که معمولاً هیچ آموزشی برای این کار ندیدهاند. این روند یک موقعیت بدون برد برای سازمان ایجاد میکند. اگر افراد احساس کنند که مدیرشان در این کار مناسب نیست، بعید است در سازمان بمانند یا مثل قبل کار کنند.
در چنین شرایطی سازمان از طریق از دست دادن تجربه کارکنان قدیمی و سپس جذب و آموزش کارکنان جدید، متحمل هزینه زیادی میشود و سرمایه معنوی قابلتوجهی را از دست میدهد. درک این نکته نیز مهم است که این وضعیت کاملاً قابل کنترل است. سبکهای مدیریتی به سادگی قابل تشخیص نیستند و اغلب به عدم آموزش و خودآگاهی منتهی میشود، که هر دوی این موارد را میتوان با صرف زمان تغییر داد.
سبکهای مختلف مدیریت چیست؟
یک جستجوی سریع در گوگل به شما نشان میدهد که دهها نظریه در رابطه با سبکهای مدیریت وجود دارد. موسسات زیادی وجود دارند که روش مدیریت شما را بر اساس جدیدترین تعاریف و اصول مدیریت، ارزیابی میکنند. برای شروع، رهبری تعاملی، تحولآفرین و اصیل سه سبک مدیریت هستند. رهبری الهامبخش را هم نباید فراموش کنیم. شباهتها و موارد مشترکی در سبکهای مدیریتی وجود دارد و بیشتر آنها بر اساس چهار سبک کلیدی ارائه شدهاند که در سال 1939 توسط کرت لوین روانشناس آلمانی تعریف شدهاند.
خودکامه (مدیریت اجباری)
مدیران مستبد، کنترل کامل اوضاع را در دست میگیرند. آنها بر این باورند که بهترین کسی هستند که مسئولیت تمام تصمیمگیریها را بر عهده میگیرند و بعید است که از افراد تیم، نظر بخواهند. این یک سبک مدیریت یکطرفه است. مدیریت استبدادی سازمان را به یک محیط بسیار ساختاریافته با فرصت کمی برای خلاقیت یا تفکر نوآورانه تبدیل میکند.
مزایای مدیریت خودکامه
این سبک مزایایی دارد، مدیران میتوانند خیلی سریع تصمیمگیری کنند و اعضای تیم در صورت داشتن سوال یا نیاز به طرح مسئله، با ساختار واضحی مواجه میشوند. کارمندی که در نقش خود تازهکار است، میتواند در ساختارسازمانی یک مدیر مستبد اطمینانخاطر پیدا کند. همچنین میتواند فشار کمتری را نسبت به سایر سبکهای مدیریتی برای اعضای تیم ایجاد کند. مدیر مستبد به عنوان فردی که تصمیم میگیرد، دیگران را از درگیر شدن در جلسات بیپایان و بحثهای طولانی رها میکند.
معایب مدیریت خودکامه
محدودیتهای مشارکت اعضای تیم، میتواند به این معنی باشد که آنها احساس ارزشمندی نمیکنند و این امر در نهایت تأثیر منفی بر مشارکت کارکنان دارد. در مدیریت استبدادی تمایلی به دریافت نظرات کارکنان ندارد و این میتواند برای موفقیت کلی تکمیل کار، تهدیدکننده باشد. کارکنان کار کردن با یک مدیریت خودکامه را با عباراتی مانند کنترلکننده، رئیسجمهور و دیکتاتوری توصیف میکنند.
دموکراتیک (سبک مدیریت مشارکتی)
مدیریت دموکراتیک، کار مشارکتی را مدنظر قرار میدهد. راهنماییهای لازم ارائه میشود، اما در عین حال اعضای گروه تشویق میشوند تا افکار و ایدههای خود را هم در فرآیند تصمیمگیری مشارکت دهند. مدیریت دموکراتیک یک رویکرد مدیریت مشاورهای است که یکی از موثرترین سبکهای مدیریتی به شمار میرود.
مزایای مدیریت دموکراتیک
مدیریت مشارکتی، خلاقیت و مشارکت اعضای تیم در فرآیندهای تصمیمگیری را تشویق میکند. این مشارکت منجر به ایجاد یک تیم متعهد به دستیابی به نتایج میشود و سطوح بالاتری از بهرهوری را برای سازمان به ارمغان میآورد. دموکراسی باعث ایجاد انگیزه در کارمندانی میشود که سبک مشورتی آنها را در تصمیمگیریها دخالت میدهد.
معایب مدیریت دموکراتیک
با وجود کارمندان تازهوارد و بیتجربه، مدیریت دموکراتیک میتواند منجر به تصمیمگیریهای ضعیف و شکست شود. برخی از اعضای تیم ممکن است هنوز دانش لازم برای مشارکت در فرآیندهای تصمیمگیری را نداشته باشند و احساس کنند که از این فرآیند طرد شدهاند. اعضای تیم که اعتمادبهنفس کمتری در بیان نظرات خود دارند، ممکن است در جمع، احساس ضعف و گوشهگیری کنند.
آزادیخواهانه (مدیریت تفویضی)
این سبک از واژه فرانسوی Laissez-faire به معنی رها کردن برگرفته شده که در مقابل سبک خودکامه قرار دارد. سبک آزادیخواهانه، برای همه اعضای تیم، آزادی کامل را فراهم میکند تا تصمیم بگیرند که چگونه به اهداف خود برسند، بدون این که به دنبال موافقت مدیران باشند. این امر مستلزم آن است که مدیر به کارکنان خود اعتماد کامل داشته باشد. مدیر آزادیخواه باید اطمینان داشته باشد که کارکنانش مهارت و دانش لازم برای تصمیمگیری و پیگیری برای انجام کار را دارند.
در مورد این که مدیریت آزادیخواهانه شامل مدیریت تیم میشود یا خیر، ابهاماتی وجود دارد! آیا ممکن است مدیر از برخی مسئولیتهای خود غفلت کند؟ اگر ثابت شود تصمیمی اشتباهی گرفته شده، چه کسی مقصر است؟ این سبک کمترین بهرهوری را در میان سه سبک مدیریت دارد. با این حال، بسیاری از سازمانهای چندملیتی از مدیریت آزاد برای تشویق خلاقیت و نوآوری استفاده میکنند. به عنوان مثال، گوگل به کارمندان خود اجازه میدهد 20 درصد از زمان کاری خود را برای پروژههای شخصی خود صرف کنند.
مزایای مدیریت آزادیخواهانه
عدم نظارت مدیر، فرصتهای عالی برای رشد شخصی برای هر فرد فراهم میکند. داشتن آزادی در تصمیمگیری به معنای بروز خلاقیت و نوآوری است. در این سبک، فرایند تصمیمگیری با سرعت زیاد انجام میشود. بدون دخالت مدیریت، تیم میتواند بدون انتظار برای تایید از زنجیره فرماندهی، تصمیمات سریع بگیرد.
معایب مدیریت آزادیخواهانه
بدون نیروی راهنما، کارمندان ممکن است احساس کنند که راهنمایی کمی در مورد کار دریافت کردهاند. آنها ممکن است مطمئن نباشند که چه چیزی از آنها خواسته میشود و دقیقاً چه کاری باید انجام دهند. این امر میتواند منجر به کار تیمی ضعیفی شود؛ زیرا هیچکس برای رسیدگی به مسائل و جهتدهی حضور ندارد. برخی از رهبران این سبک را برای اجتناب از مسئولیت هرگونه شکست تیم خود اتخاذ میکنند. هنگامی که اهداف محقق نمیشوند، مدیر آزادیخواه میتواند دیگران را به خاطر تصمیمگیری و اجرای ضعیف برنامهها سرزنش کند.
متقاعدکننده (سبک مدیریت کاریزماتیک)
در این سبک، مدیران تصمیم نهایی را میگیرند؛ اما سپس از مهارتهای متقاعدسازی خود برای متقاعد کردن افراد تیم برای دستیابی به نتیجه صحیح استفاده میکنند. یک مدیر متقاعدکننده میتواند منطق پشت تصمیم را توضیح دهد و سپس همه را تشویق میکند تا برای درک منطق، سؤال بپرسند. این به این معنی است که کارکنان احساس میکنند که بخشی قابل اعتماد و ارزشمند از سازمان هستند. افراد در تصمیمگیریهای کلیدی مشارکت میکنند که منجر به کاهش رنجش و تنش بین مدیریت و کارکنان میشود.
مزایای مدیریت متقاعدکننده
سطح بالای اعتماد بین مدیران و کارکنان و در نتیجه پذیرش تصمیمگیری از بالا به پایین از مزایای این روش مدیریت است. کارکنان به دلیل و منطق، بهتر واکنش نشان میدهند تا به اجبار دستور و کمتر از زمانی که به آنها دیکته میشود، احساس خطر میکنند.
معایب مدیریت متقاعدکننده
کارمندان ممکن است از این که نمیتوانند بازخوردی ارائه دهند که بر تصمیمگیریها تأثیر میگذارد، ناامید شوند. از دست دادن راهحلهای خلاقانه، میتواند تفکر سیلویی را از سوی مدیر ایجاد کند.
اگرچه هر یک از چهار رویکرد مزایا و معایبی دارند، به نظر میرسد که مدیریت دموکراتیک قویترین مزایا را برای مدیر و تیم ارائه میدهد. با این حال، این بدان معنا نیست که همیشه بهترین استراتژی خواهد بود. در سازمان موقعیتهایی پیش میآید که سبکهای دیگری از مدیریت ترجیح داده میشود. این نشانه یک مدیر کارآمد است که میتواند مناسبترین سبک را برای آن تیم خاص و در آن لحظه خاص تشخیص دهد.
چگونه سبک مدیریت خود را بهبود بخشیم؟
صرف نظر از این که کدام روش مدیریت را در سازمان خود پیاده میکنید، در ادامه ما سه راهکار را معرفی میکنیم که از طریق آنها میتوانید روش مدیریت خود را توسعه دهید و بهبود ببخشید:
خودآگاهی خود را توسعه دهید
به عنوان یک مدیر توانمند، نباید اجازه بدهید یک واکنش تند، پاسخ پیشفرض شما به وقایع باشد. اگر مهارت خودآگاهی را توسعه بدهید و از نحوه واکنش خود آگاه باشید، میتوانید مؤثرترین راه را برای پاسخ دادن به یک موقعیت انتخاب کنید. خودآگاهی کلید توسعه سبک رهبری شماست؛ زیرا بدون آن نمیتوانید یک نقطه پایه برای حرکت رو به جلو تدوین کنید. یکی از بهترین راهها برای انجام این کار، درخواست بازخورد از کارمندان و سایر مدیران است. از کارکنان تیمهای دیگر بپرسید که چگونه میتوانید روابط خود را توسعه دهید و تیم خود را به طور مؤثرتری رهبری کنید.
از یک مشاور کمک بگیرید
روش مدیریت چه کسی را تحسین میکنید؟ کسی که مدیریت او را قبول دارید و تحسین میکنید، میتواند نقش مربی یا مشاور را در سازمان شما بر عهده بگیرد و تجربیات خود را با شما به اشتراک بگذارد. در حالت ایدهآل، این فرد بهتر است از خارج از سازمان به شما مشاوره بدهد. این بدان معنی است که او در سازمان پست اجرایی ندارد و بیطرف به شمار میرود. شما هم میتوانید بدون نگرانی از عواقب احتمالی، با او صادق باشید.
از اعضای تیم ایده بخواهید
تیم شما میداند که چه اشکالاتی در سازمان وجود دارد و چه چیزی را میتوان بهبود بخشید. کارکنان شما معمولاً ایدههای خوبی در مورد چگونگی بهبود اثربخشی تیم دارند. امتحان کردن پیشنهادات و جستجوی راههای بهتر برای انجام کارها، میتواند یکی از بهترین راهها برای تغییر اوضاع باشد.
آگاهی از سبکهای مدیریت میتواند کلید افزایش تعامل تیم شما و دستیابی به آن اهداف تجاری باشد. اگر قبلاً زمینههای بهبود را شناسایی کردهاید، لازم است بدانید که تغییر یکشبه اتفاق نمی افتد. با این حال با تعهد و توجه، این امر قابل دستیابی است. مقاله دیگر آوات در مورد مدیریت ذره بینی را هم مطالعه کنید.
منبع: tracktime24